♥دل نـــــــــــوشـــــــــــتــــــــــها♥

♥دل نـــــــــــوشـــــــــــتــــــــــها♥

ܓܨنـــــســـــل ســـــوخـــــتـــهܓܨ
♥دل نـــــــــــوشـــــــــــتــــــــــها♥

♥دل نـــــــــــوشـــــــــــتــــــــــها♥

ܓܨنـــــســـــل ســـــوخـــــتـــهܓܨ

معرفت


پسری بیرون رفت و خونه یکی از دوستاش یک ماه موند؛ بعد از یک ماه دختری را سر کوچه می‌بینه و بهش تیکه میندازه! یکی از دوستاش میگه می‌دونی این کی بود؟! میگه نه! میگه این خواهر همون رفیقت بود که تو یه ماه خونشون بودی! عذاب وجدان می‌گیره میره خونه رفیقش؛ رفیقش داشت مشروب می‌خورد به رفیقیش میگه ببخشید من سر کوچه به دختری تیکه انداختم ولی نمی‌دونستم خواهر تو بود! دوستش پیکشو می‌بره بالا میگه: به سلامتی رفیقی که یه ماه خونمون خورد و خوابید ولی خواهرمو نشناخت...



نظرات 1 + ارسال نظر
هستی یکشنبه 25 خرداد 1393 ساعت 20:35 http://ilove-silence.blogfa.com

سلام .
راست میگه بخدا . اوخی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.