♥دل نـــــــــــوشـــــــــــتــــــــــها♥

♥دل نـــــــــــوشـــــــــــتــــــــــها♥

ܓܨنـــــســـــل ســـــوخـــــتـــهܓܨ
♥دل نـــــــــــوشـــــــــــتــــــــــها♥

♥دل نـــــــــــوشـــــــــــتــــــــــها♥

ܓܨنـــــســـــل ســـــوخـــــتـــهܓܨ

دیگری

عشق با ما کردی
 اما زندگی با دیگری
 تا به حالا نوبت ما بود و حالا دیگری
 گفته بودی که مرا وقت سفر باید شناخت
 عاقبت بار سفر بستی ولی با دیگری
 هر نگاهت صد غزل در دفترم آواره کرد
 با که حالا سر بگیرند این غزل ها؟دیگری؟
رسم دنیا بر همین بوده که عمری باغبان
پای گل می بارد و می چیند آن را دیگری
 من که نفرینت نکردم.
روزی اما میدهد پاسخ کار تو را
 حالا خدا یا دیگری ...

نگران نباش


عکس عاشقانه157.jpg


نگران نباش حال من خوب است بزرگ شده ام. . .

دیگر انقدر کوچک نیستم که در دلتنگی هایم گم شوم

اموخته ام که این فاصله ی کوتاه بین لبخند و اشک نامش«زندگی» است

اموخته ام که دیگر دلم برای نبودنت تنگ نشود. . .

راستی بهتر از قبل دروغ میگویم

حال من خوب است

خوب خوب . . .




کوک کن . . .


عکس عاشقانه168.jpg


کوک کن ساعت خویش!

اعتباری به خروس سحری نیست دگر

دوش«می»خورده و برخاستنش دشوار است

کوک کن ساعت خویش!

که موذن شب پیش

دسته گل داده به اب

و در اغوش سحر رفته به خواب. . .

و در این شهر سحر خیزی نیست

و سحر نزدیک است




باز دلم گرفته


عکس عاشقانه208.jpg


باز دلم برای خدا گرفته. . .

      گذشته ها زود تر به او میرسیدم

          پابرهنه راه می افتم اما هیچ تصوری از راهی که میرفتم در ذهنم پیدا نیست

باز خودش باید دستم را بگیرد

خدایا شرمنده. . .

دستت کجاست؟




معرفت


پسری بیرون رفت و خونه یکی از دوستاش یک ماه موند؛ بعد از یک ماه دختری را سر کوچه می‌بینه و بهش تیکه میندازه! یکی از دوستاش میگه می‌دونی این کی بود؟! میگه نه! میگه این خواهر همون رفیقت بود که تو یه ماه خونشون بودی! عذاب وجدان می‌گیره میره خونه رفیقش؛ رفیقش داشت مشروب می‌خورد به رفیقیش میگه ببخشید من سر کوچه به دختری تیکه انداختم ولی نمی‌دونستم خواهر تو بود! دوستش پیکشو می‌بره بالا میگه: به سلامتی رفیقی که یه ماه خونمون خورد و خوابید ولی خواهرمو نشناخت...